توانگران را وقف است و نذر و مهمانی
زکوة و فطره و اعتاق و هدی و قربانی.
سعدی.
|| درگذرانیدن اسب را در دوانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بشتابانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بشتاب دوانیدن و پیروز ساختن اسب را. ( از متن اللغة ). || کندن چاه سرِ گرد ناگرفته را و برآوردن آنرا. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کندن چاه و نیکو کردن آن. ( از متن اللغة ). || نیکو گردانیدن مال را و اصلاح کردن آن را. ( ناظم الاطباء ). اصلاح کردن مال. ( از متن اللغة ). || گرد گرفتن جای را پس ملک او شدن. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). حیازت کردن جای راپس ملک او شدن. || لازم ساختن سوگند چنانکه کفاره نداشته باشد. ( از متن اللغة ).