اعبق. [ اَ ب َ ] ( ع ن تف ) خوش بوتر. آنچه بیشتر بوی خوش بر جای گذارد: و یفضل [عودالهندی ] علی المندلی بانه لایولد القمل و هو اعبق فی الثیاب. ( مفردات ابن البیطار ج 3 ص 143 ).