اعانه
/~e~Ane/
برابر پارسی: کمک، یاری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- اعانه بگیر ؛ کسی که از دیگران برای کاری خیر اعانه و پول بگیرد. رجوع به اعانه شود.
- اعانه جمع کردن ؛ پول برای امر خیر گرد آوردن. گردآوری پول برای سازمانهای ملی و اجتماعی. رجوع به اعانه شود.
- اعانه خواستن ؛ طلبیدن اعانه. خواستن اعانه و پول برای کارهای عمومی و خیر. و رجوع به اعانه شود.
- اعانه دادن ؛ کمک دادن به انجمنهای نیکوکاری. رجوع به اعانه شود.
- اعانه گرفتن ؛ پول نقد و یا اشیاء دیگری برای سازمانهای خیریه از خیرخواهان و نیکوکاران گرفتن. رجوع به اعانه شود.
- وجه اعانه یا اعانه ؛ وجه نقدی که برای کمک و مدد خرج بکسی می دهند و آن را وجه اعانه گویند. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به اعانه شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) یاری کردن یاری دادن کمک کردن . ۲ - ( اسم ) یاری مدد کمک جمع : اعانات . یا اعانه باثم ( اعانت باثم ) کسی را در گناه کردن یار شدن . یا جمع کردن اعانه . گرد آوردن وجه نقد از مردم برای کمک بکسی که محتاج است .
نزدیک شدن شتر آمدن باعانه نزدیک شتر آمدن برای اعانت . اعانه ابل و جز آن پیش چشم کردن آن تا آن را بچشم ببیند یا دست بر بالای چشم داشتن چنانکه عادت نگریستن است برای دیدن کسی یا چیزی . یا بچشمه رسانیدن آب را .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَعَانَهُ: یاریش کرده
ریشه کلمه:
عون (۱۱ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
یاری. «فُلانٌ عَوْنی» فلانی یار و کمک من است همچنین است اعانت. . در آوردن قرآن گروه دیگری او را یاری کردهاند . بر خوبی و تقوی یکدیگر را یاری نمائید و بر گناه و تجاوز همدیگر را یاری نکنید. استعانت: یاری خواستن. . . از صبر و صلوة در انجام اوامر خدا کمک جوئید. مستعان: اسم مفعول است، یاری جسته شده .
ریشه کلمه:
عون (۱۱ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
یاری. «فُلانٌ عَوْنی» فلانی یار و کمک من است همچنین است اعانت. . در آوردن قرآن گروه دیگری او را یاری کردهاند . بر خوبی و تقوی یکدیگر را یاری نمائید و بر گناه و تجاوز همدیگر را یاری نکنید. استعانت: یاری خواستن. . . از صبر و صلوة در انجام اوامر خدا کمک جوئید. مستعان: اسم مفعول است، یاری جسته شده .
wikialkb: أَعَانَه
مترادف ها
وفور، شهامت، انعام، بخشش، اعانه، سخاوت، بخشندگی، ازادمنشی
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه
سهم، اعانه، همکاری و کمک، هم بخشی
کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی
خیرات، خیر، اعانه، نوبت بازی
اعانه، کمک هزینه، کمک مالی
اعانه، کمک هزینه، کمک مالی، تخصیص اعانه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نفقه