اعاذه

لغت نامه دهخدا

( اعاذة ) اعاذة. [ اِ ذَ ] ( ع مص ) نو زاییدن آهو و جز آن ، یقال : اعاذت و اعوذت. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). نو زاییدن.( آنندراج ). اعاذة و اعواذ ناقه و هر ماده ای ؛ زادن آن و در پناه گرفتن بچه ، آن بچه را تا هفت یا ده یا پانزده روز و آن ناقه یا حیوان را عائذ و معیذ و معوذخوانند و پس از سپری شدن مدت در پناه گرفتن بچه را مُطفِل نامند. اعاذه آهو؛ نو زاییدن آن. ( از متن اللغة ). || اعاذه به فرزند؛ ماندن با آن. ( از اقرب الموارد ). || ملتجی گردانیدن. || بازداشت خواستن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و اعواذ مثله. ( ناظم الاطباء ). || اعاذة و اعواذ کسی را؛ دعا کردن وی را تا از آسیب محفوظ ماند و گفتن به وی : خدا ترا پناه دهد و رقیه خواندن وی را. ( از اقرب الموارد ). || کسی را به پناه و جوار دیگری بردن. پناه دادن. ( ترجمان ترتیب عادل ص 15 ).در پناه گرفتن. در پناه بردن. ( از اقرب الموارد ).
- اعاذنا اﷲ ؛ پناه دهد ما را خدای. در تداول فارسی ، گاه اعاذنا اﷲ بجای استغفر اﷲ و هرگز، همچون قید یا صوت بکار رود.
- اعاذنا اﷲ من شرور انفسنا ؛ پناه دهد ما را خدای از ناهنجاری های خودمان.

فرهنگ فارسی

اعاذت: حفظ ونگاهداری کسی راخواستن، نگاهداشتن، پناه دادن
( مصدر ) ۱ - پناه دادن رهانیدن . ۲ - نگاه داشتن .

فرهنگ معین

(اِ ذِ ) [ ع . اعاذة ] (مص م . ) = اعاذت : پناه دادن ، نگه داری کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس