بازآمدی ای بخت همایون بسعادت
جانی به تن زنده ما کرده اعادت.
سلمان ساوجی ( از آنندراج ).
- اعاده صحت کردن ؛ افاقه حاصل کردن. بهبود یافتن. و رجوع به اعاده و اعادت و اعادة شود.- اعاده نظر کردن ؛ بازدید کردن. تجدیدنظر کردن. و رجوع به اعاده کردن و اعاده و اعادت شود.