اعاده دادن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن
برگشتن، اعاده دادن، رجوع کردن
اعاده دادن، به بازداشتگاه برگرداندن
پیشنهاد کاربران
پس خواندن. [ پ َ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) خواندن کسی را که بازگردد. مراجعت خواستن از کسی. دعوت به بازگشت کردن.