اظهارنامه

/~ezhArnAme/

معنی انگلیسی:
declaration, declaration form, manifest

لغت نامه دهخدا

اظهارنامه. [ اِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نوشته ای که افراد راجع به معاملات و تعهدات خود با طرف در آن اظهاراتی می کنند و بوسیله ای رسمی در ضمن ورقه مزبور ( اظهارنامه ) توسط اداره ثبت اسناد یا دفتر دادگاه ها به طرف ابلاغ می کنند. برای اینکه اظهارنامه اثر قانونی مقصود را داشته باشد باید موعد مطالبه انجام دادن تعهد رسیده باشد. البته در صورتی که مندرجات اظهارنامه از ادب و نزاکت خارج باشد اداره ثبت و دفاتر دادگاهها میتوانند از ابلاغ آن خودداری کنند. ( از قانون آیین دادرسی مدنی ماده 709 و تبصره آن ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ورقه ای که اظهارات شخصی را در آن نویسند. ورقه ای که از اداره ای برای کسی فرستندو تقاضای طلب یا مالیات و امثال آن کنند: اظهار نام. مالیاتی اظهار نام. گمرکی .

فرهنگ معین

( ~. مِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) فرم مالیاتی ، فرمی که از طرف ادارة دارایی برای تعیین مالیات کسبه فرستاده می شود.

فرهنگ عمید

هرگونه برگه ای که از طرف کسی یا اداره ای رسماً برای کسی فرستاده می شود و مطلبی را به او خاطرنشان می کند: اظهارنامه گمرکی، اظهارنامه مالیاتی.

دانشنامه آزاد فارسی

اِظهارنامه
نوشته ای که روی فرم های مخصوص دادگستری تنظیم و برای مخاطب ارسال می شود و از او می خواهند تا ظرف مهلت معیّن وجهی را بپردازد، یا حقی را اجرا کند یا کاری را انجام دهد یا ترک نماید. مخاطب می تواند در محل مخصوص که روی فرم اظهارنامه مشخص شده، یا با اظهارنامه جداگانه پاسخ دهد. اظهارنامه وسیلۀ رسمی مطالبۀ حق است. معمولاً مدعی قبل از طرح دعوی در دادگاه، طی اظهارنامه ای حق خود را به طور رسمی مطالبه و مطرح می کند تا اگر مخاطب استنکاف ورزید، دلیل کافی برای ارائه به دادگاه داشته باشد. مثلاً طبق مادۀ ۱۷۱ قانون آئین دادرسی مدنی «سرایدار، خادم، کارگر و به طورکلی هر امین دیگری، چنانچه پس از دَه روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامۀ مالک، مبنی بر مطالبۀ مال امانی، از آن رفع تصرف ننماید، متصرف عدوانی محسوب می شود». اظهارنامۀ ثبت ملک، اظهارنامۀ ثبت شرکت تجاری، اظهارنامۀ ثبت اختراع و علائم تجاری، هر یک فرم چاپی مخصوصی است که متقاضی باید برای درخواست ثبت موضوع مربوط، تنظیم و به ادارۀ ثبت تسلیم کند. همچنین است اظهارنامۀ مالیاتی که مؤدّی بایستی به حوزۀ دارایی مربوط تسلیم کند.

مترادف ها

assertion (اسم)
تاکید، مدعی، اعلامیه، اعلان، اگهی، اثبات، ادعا، بیانیه، اظهارنامه، تایید ادعا، اخبار

declaration (اسم)
اعلامیه، اظهار، اعلان، اعلام، اظهارنامه، بیان، عرضه داشت

فارسی به عربی

زعم

پیشنهاد کاربران

Statement of Claim
نیکژنامه ( nikēʒname )
از پهلوی
نوشته ای که مطابق مقررات قانونی تنظیم میشود و وسیله ی قانونی بیان مطلب است.
بیان کردن
آشکارنامه

بپرس