که من بجلوه گری پای زشت میپوشم
نه پر وبال نگارین همی کنم اظهار.
سعدی.
جانست از محبت جانان دریغ نیست کآن در ضمیر نیست که اظهار میکنم.
سعدی ( خواتیم ).
|| گفتن. بیان کردن. بازگفتن : وقت نماز خطبه بر رسم رفته کردند و هیچ چیز اظهار نکردند که بعصیان ماند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 328 ).به آواز بلند اظهار دردی می کنم طالب
چو ابروی بتان آداب سرگوشی نمی دانم.
طالب ( از آنندراج ).
و رجوع به اظهار و اظهار داشتن و اظهار نمودن و اظهار فرمودن شود.