اظلام
لغت نامه دهخدا
اظلام. [ اِظْ ظِ ] ( ع مص ) ستم کشیدن و احتمال کردن. و در آن سه لغت ( لهجه ) است : اضطلام ، اطلام و اظلام. ( منتهی الارب ). و رجوع به مصادر مذکور شود. انظلام. ( متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مصدر مذکور شود. مطاوعه ظَلَّم َ و ظَلَم َ است. ( از متن اللغة ). || تحمل ستم بطیب نفس با توانایی امتناع از آن. ( از متن اللغة ). بیداد را گردن نهادن. ( زوزنی ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) تاریک شدن ( شب ). ۲ - در تاریکی در آمدن . ۳ - ( مصدر ) تاریک کردن .
ستم کشیدن و احتمال کردن و در آن سه لغت است : اضطلام . اطلام و اظلام . یا تحمل ستم بطیب نفس با توانایی امتناع از آن .
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید