اظفور

لغت نامه دهخدا

اظفور. [ اُ ] ( ع اِ ) ناخن انسان. ( از متن اللغة ). ناخن. ج ، اظافیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( قاموس عصری انگلیسی بعربی ) . ظُفر، یقال : بینهما قیس اظفور. ج ، اظافر. ( اقرب الموارد ). || کمان. ج ، اظافیر. ( از متن اللغة ). || ریزه هایی که بر شاخ درخت انگور پیچیده گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || ناخن گیر. مقص الاظافر یا مقراض . ( قاموس عصری عربی به انگلیسی ).

فرهنگ فارسی

ناخن انسان . ناخن . جمع اظافیر یا ریزه هایی که بر شاخ درخت انگور پیچیده گردد . یا ناخن گیر .

پیشنهاد کاربران

بپرس