اظطلام

لغت نامه دهخدا

اظطلام. [ اِ طِ ] ( ع مص ) ستم کشیدن و احتمال کردن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انظلام. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). ستم کشیدن. ( از اقرب الموارد ). برای مطاوعه ظَلَم َ و ظَلَّم َ. احتمال ظلم به طیب نفس در حالی که قدرت امتناع از آن را داشته باشند. و در آن سه لغت است : قلب تاء به طا و ظاهر کردن ظا ( اظطلام )، و ادغام ظاء در طاء ( اِطِّلام )، و آن بیشتر مورد استعمال است ، و ادغام زاید در اصلی ( اِظِّلام ). ( از منتهی الارب ). ظلم و ستم را گردن نهادن. ( لغت خطی ). بیداد را گردن نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به انظلام و ظلم و تظلیم و اطلام و اظلام شود.

پیشنهاد کاربران