اظار

لغت نامه دهخدا

( اظآر ) اظآر. [ اَظْ ] ( ع اِ ) ج ِ ظئر. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). ج ِ ظئر، بمعنی شیرده بچه غیر را. ( از منتهی الارب ). دایگان. در دزی ج 1 ص 68، کلمه ای بدین صورت : اظار ( بی ضبط ) بمعنی دایگان آمده است. و رجوع به اظؤر و ظئر شود.

اظآر. [ اِظْ ] ( ع مص ) اظآر شتر ماده ؛ بر جز بچه خود مهربان کردن. ( از اقرب الموارد ). شتر ماده را بر بچه شتر دیگر مهربان گردانیدن. و مهربان شدن آن. لازم و متعدی است. ( از متن اللغة ). || اظآر فلان را بر کسی یا چیزی ؛ معطوف کردن وی را بدان. ( از اقرب الموارد ). || دایه گرفتن : اظأر المراءة؛ بدایگی گرفت آن زن را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

اظآر. [ اِظْ ظِ ] ( ع مص ) دایگی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || برای فرزند خود دایه گرفتن. ( از متن اللغة )( از اقرب الموارد ). || مهربان گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مهربان گردانیدن شتر ماده و زن را بر بچه دیگری و مهربان شدن او. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). هم لازم و هم متعدی است. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اِظآر شود.
اظار. [ اَ ] ( ع اِ ) رجوع به اَظآر و دزی ج 1 ص 28 شود.

اظار. [ اَظْ ظا ] ( ع ص ) شیردهنده. مرضعة. ناقل آن ناموثق است و اسناد آن را نیاورده و از الفاظی است که هیچیک از ثقات آن را یاد نکرده است. ( از ذیل اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران