اطیط

لغت نامه دهخدا

اطیط. [ اَ ] ( ع مص ،اِ ) اطیط شتر؛ ناله کردن آن. ( از اقرب الموارد ). بانگ شتر بزاری. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). ناله کردن شتران از ماندگی یا از جدایی بچه یا از ناتوانی ولاغری. و گویند: لاآتیک ما اطت الابل ؛ یعنی نخواهم آمدترا گاهی که شتر ناله کند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بانگ ناقه. ( مهذب الاسماء ). نالیدن و زاری کردن شتر از ماندگی یا جدا شدن از کره خود و این ناله آوازی است که از درون شتر برخیزد، چه هنگام نوشیدن آب آوازی از پری شکم حیوان برمی آید. ( از متن اللغة ). || صوت شکم هنگام گرسنگی. ( از متن اللغة ). || ناله کردن مرد. ( از اقرب الموارد ) ( از دائرةالمعارف فرید وجدی ). || ناله کره شتر.( از متن اللغة ). اَطَّت ْ بکم الرحم ؛ رَقّت ْ وَ حنَّت ْ.( اقرب الموارد ): اطت له رحمی ؛ مهربان شد و جنبید برای او قرابت زهدانی من. ( ناظم الاطباء ). مهربان شدن وبجنبش آمدن یا جنبیدن عِرق خویشی. ( از متن اللغة ).
- هم اهل اطیط و صهیل ؛ ای ابل وخیل. ( اقرب الموارد ).
- هم اهل صهیل و اطیط ؛ ای خیل و ابل. ( از متن اللغة ).
|| بانگ محمل و رحل. ( مهذب الاسماء ). آواز کردن رحل.( فرید وجدی ). آواز کردن پالان و جز آن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). جرست کردن پالان و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ). آواز پالان شتر از گرانی بار. ( آنندراج ) ( زوزنی ). || بانگ موزه. ( مهذب الاسماء ). || گرسنگی. ( از متن اللغة ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || هسته فوفل. ( از دزی ج 2 ص 28 ).

اطیط. [ اُ طَ ] ( اِخ ) نام کوهی است. ( از متن اللغة ) ( آنندراج ). || از اعلام است. ( ناظم الاطباء ). || نام موضعی است نزدیک شعباء و کوه قار بدانجا است. ( منتهی الارب ).

اطیط. [ اَ ] ( اِخ ) ( صفا... ) صفاالاطیط؛ موضعی است که در شعر امروءالقیس بدین سان آمده است :
لمن الدیار عرفتها بسحام
فعمایتین فهضب ذی اقدام
فصفاالاطیط فصاحتین فعاشم
تمشی النعام به مع الارآم
دارٌ لهند و الرباب و فرتنی ̍
و لمیس قبل حوادث الایام.
( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران