اطیر
لغت نامه دهخدا
اطیر. [ اَطْ ی َ ] ( ع ن تف ) پروازکننده تر. پرنده تر.
- امثال :
اطیر من جراد.
اطیر من حباری .
اطیر من عقاب. ( یادداشت مؤلف ).
اطیر. [ اِطْ طَی ْی ُ ] ( ع مص ) فال بد زدن. ( از متن اللغة ). تطیر. ( اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ): «و قالوا اطیرنا بک ». ( قرآن 47/27 )؛ گفتند: فال بد می زنیم بتو. و ابوالفتوح آرد: و اصل اطیرنا تطیرنا بوده است... وتطیر تشأم باشد و اصل کلمه تفاؤل باشد بطیر و آنچه طریقه و عادت عرب است در سانح و بارح. ( تفسیر ابوالفتوح چ علمی ج 7 ص 419 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید