اطیاب
لغت نامه دهخدا
- سلالةالاطیاب ؛ سلاله و ذریه پاکان.
اطیاب. [ اِطْ ] ( ع مص ) چیزی را طیب و خوش یافتن. ( از اقرب الموارد ). طیب یافتن چیزی را. ( از متن اللغة ). چیزی پاک آوردن. ( لغت خطی ). و در تعجب گویند: ما اطیبه و ما ایطبه. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اطابه شود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع طیب . ۱ - خوشبویان . ۲ - پاکیزگان .
چیزی را طیب و خوش یافتن طیب یافتن چیزی را . چیزی پاک آوردن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید