اطوم

لغت نامه دهخدا

اطوم. [ اَ ] ( ع اِ ) سنگ پشت دریایی ستبرپوست. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ج ، آطِمَة، اُطُم. ( اقرب الموارد ) ( دائرةالمعارف فرید وجدی ). || نوعی ماهی دریایی و نام دیگر آن حنفاء است. ( لغت خطی ). رجوع به حَنفاء شود. نوعی از ماهی سطبرپوست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).ماهیی است در دریا. ( مهذب الاسماء ). || ناقةالبحر . ( قاموس عصری عربی به انگلیسی ). || گاو. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خارپشت. || صدف. || کمان سخت که زه آن متصل به قبضه باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ج ِاُطُم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به اطم شود.

اطوم. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اُطُم. ( ناظم الاطباء ). رجوع به اطم شود.

فرهنگ فارسی

سنگ پشت دریایی ستبر پوست یا نوعی ماهی دریایی و نام دیگر آن حنفائ است . نوعی از ماهی سطبر پوست . ماهیی است در دریا .

پیشنهاد کاربران

بپرس