شمس وجود احمد و خود زهرا
ماه ولایت است ز اطوارش.
ناصرخسرو.
آنگاه پروردگار قدرت در اطوار امشاج قد و قامت و عرض وطول و هیئت او ترتیب فرماید. ( قصص الانبیاء ص 11 ). یکی آن که پادشاه که تا ابد باقی باد، چون در احوال و اطوار اسلاف ملوک و سلاطین و بسطت ملک و نفاذ حکم و جلالت قدر و کامکاری و فرمانروایی ایشان نگرد... بصیرت او در امضاء این معنی باقی تر گردد. ( ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 7 ).بنما در بساط فرش رخوت
سالکان مسالک اطوار.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 23 ).
|| ادوار و ازمنه. || طریقه ها و روشها. || طرق و راهها. || امثال و اعمال. ( ناظم الاطباء ).- اطوار حمیده ؛ کردارها و اعمال ستوده. ( ناظم الاطباء ).
- اطوار سیاه ؛ کردارهای زشت. ( ناظم الاطباء ).
- اطوار ناهموار ؛ کردارهای بد و نامناسب. ( ناظم الاطباء ).
- اطوار نکوهیده ؛ کردارهای زشت و ناستوده. ( یادداشت مؤلف ).
|| رسمها و عادتها. ( ناظم الاطباء ). || مأخوذ از تازی ، در پارسی بمعنی حرکات و اداهای رقص. مثال : اطوار درنیاور. ( از فرهنگ نظام ). و رجوع به اطفار شود. در تداول عامه ، اطفار گویند. || قدرها. حدها. ( از اقرب الموارد ).
- اطوار سبعة ؛ کنایه از مراتب هفتگانه. ( انجمن آرای ناصری ). و صاحب کشاف گوید: در اصطلاح اهل تصوف عبارت از: طبع. نفس. قلب. روح. سرّ خفی و اخفی. کما فی شرح المثنوی. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).