اطلام

لغت نامه دهخدا

اطلام. [ اِْط طِ ] ( ع مص ) اِظِّلام. ستم کشیدن و احتمال کردن. ( ناظم الاطباء ). اظطلام ؛ ستم را گردن نهادن. انظلام. و رجوع به مصادر مذکور شود. || تاریک شدن شب. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به اظلام شود.

فرهنگ فارسی

اظلام و ستم کشیدن و احتمال کردن ستم را گردن نهادن . یا تاریک شدن شب

پیشنهاد کاربران

بپرس