اطفال باغ

لغت نامه دهخدا

اطفال باغ. [ اَ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از نهال نورسته و اشجار نورسیده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). سبزه و نباتات و نهال نورسته و شاخهای نوخیز. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلا ) ( شعوری ج 1 ص 112 ). اطفال باغ و بستان ؛ نهال نورسته و درختهای نورسیده. ( ناظم الاطباء ). || گلهای تازه. ( آنندراج ). || شاهد نوخاسته. ( مؤید الفضلا ).

فرهنگ فارسی

کنایه از نهال نو رسته و اشجار نو رسیده باشد . سبزه و نباتات و نهال نو رسته و شاخهای نو خیز .

پیشنهاد کاربران

بپرس