اطفار
لغت نامه دهخدا
اطفار. [ اِطْ طِ ] ( ع مص ) فروبردن و درآویختن ناخن در چیزی ، یا اِظِّفار است. ( از متن اللغة ). رجوع به اِظِّفار شود. || داخل کردن سوار پای خود را در زیر بغل دست اسب ، و این عیب سوار است. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
اطفار. [ اَ ] ( از ع ، اِ ) در تداول عامه ، بجای اطوار. رجوع به اطوار شود.
- اطفار آمدن ؛ اطوار آمدن. رجوع به اطوار شود.
فرهنگ فارسی
فرو بردن و در آویختن ناخن در چیزی یا داخل کردن سوار پای خود را زیر بغل دست اسب و این عیب سوار است .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید