اطغاء. [ اِ ] ( ع مص ) اطغاء مال و جز آن ؛ طاغی قراردادن کسی را. ( از اقرب الموارد ). طاغی کردن مال ، کسی را، یقال : اَطْغاه المال. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). به طغیان برانگیختن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). تطغیه. ( اقرب الموارد ). طاغی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14 ) ( زوزنی ). نافرمان کردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طاغی گردانیدن. || بر ستم انگیختن. ( منتهی الارب ). || گمراه کردن. ( یادداشت مؤلف ).