اطرهمام

لغت نامه دهخدا

اطرهمام. [ اِ رِ ] ( ع مص ) به اعتدال گوالیدن ، یقال : اطرهم الشاب ؛ اذا اعتدل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). مُطْرَهِم بمعنی جوان معتدل است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مُطْرَهِم شود.

پیشنهاد کاربران