اطرانوس

لغت نامه دهخدا

اطرانوس. [ اَ ] ( اِخ ) آطرانوس. نام قضایی است از ولایت خداوندگار و متصل به ایالت بروسه. از طرف شمال به بروسه و از مشرق به خرمنجق و از طرف جنوب به سنجان و از طرف مغرب به قضای کرماست محدود است. مساحت آن 6300 هزار گز مربع و دارای 22037 تن جمعیت است و همه دین مسلمانی دارند. از 107 قریه مرکب است و دارای 101 جامع و 108 مکتب است.از مرکز ولایات تا مرکز قضا دو طریق وجود دارد، یکی از راه کوهستان که 10 ساعت راه است و دیگری از طریق دره که 12 ساعت راه و صعب العبور است. اکثر زمینهای این قضا کوهستانی است و در دره ها کشت و ورز فراوان است. از محصولات عمده اش تریاک ، انگور، پنبه و سیب قابل ذکر است. در قسمتهای شرقی این قضا جنگل وجود دارد و از انواع مختلف درختان جنگلی مردم برای تهیه الوار استفاده میکنند و این صنعت خاص اهالی این ناحیه است وبیشتر این الوارها را بوسیله رودخانه بنقاط دیگر صادر می کنند. و علاوه بر اینها بعضی از مردم به نساجی و استخراج معادن اشتغال دارند. ( از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به آطرانوس و ادراناس در همان کتاب شود.

اطرانوس. [ اَ ] ( اِخ ) آطرانوس. ادراناس. نام قلعه ای است در ولایت خداوندگار واقع در بالای تپه در قسمت علیای رودخانه ادراناس ، چنانکه از نام آن پیداست در قدیم شهری در اطراف این قلعه وجود داشته و این قلعه در داخل شهر واقع بوده است وخرابه های کلیسایی که در دامنه تپه واقع شده حکایت از وجود شهری قدیمی میکند. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

اطرانوس. [اَ ] ( اِخ ) آطرانوس. نام رودخانه ای است که در ایالتی بهمین نام جاری است. رجوع به اطرانوس ( قضا ) شود.

پیشنهاد کاربران