اطرام. [ اِ ] ( ع مص ) اطرام دهان ؛ متغیر و بدبوی گردیدن آن از ریزه طعام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تغییر کردن مزه و بوی دهان. و در قاموس اِطْرِمام بدین معنی آمده است. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اِطّرام شود. || کبود گردیدن دندانها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سبز شدن دندان. ( تاج المصادر بیهقی ). دچار طُرامه شدن دندان ، و طُرامه بمعنی سبزی روی دندان و بقیه طعام میان دندانهاست. ( از اقرب الموارد ). اطرام. [ اِطْ طِ ] ( ع مص ) کبود گردیدن دندان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).