حتی اتیح له اخوقنص
شهم یُطِرﱡ ضواریاً کثبا.
( از لسان العرب ).
طرد کردن کسی. ( از متن اللغة ). || اِترار. ( لسان العرب ). رجوع به اِترار شود. || بر کناره راه رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بر کناره رود رفتن. ( زوزنی ) . و در مثل آمده است : اَطِرّی فانک ِناعلة ؛ ای خذی طُرَرَالوادی و اَدِلّی او اجمعی الابل ، فان علیک ِ نعلین ، یرید خشونة رجلها ؛ یعنی درشت پای هستی هرجا می توانی رفت. قاله رجل لراعیة له کانت ترعی فی السهولة و تترک الحزونة. این مثل را نظر به توانایی مخاطب در وقت تحریض بر ارتکاب امر شدید استعمال کنند. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). صاحب تهذیب آرد: مثل را درباره جلادت مرد آرند و معنی آن است که بر امر سخت اقدام کن زیرا تو بر آن توانا هستی. و اصل مثل این است که مردی بزنی که چوپان وی بود و چارپایان را در زمینهای هموار میچرانید و زمینهای درشت و سخت را فرومی گذاشت گفت : اَطِرّی ؛ یعنی اَطْرار وادی یا کناره های آن را بگیر، چه ناعلی یعنی ترا نعلین است... و جوهری گوید مقصود از نعلین درشتی پوست پاهاست. ( از لسان العرب ).بیشتر بخوانید ...