اضیع
لغت نامه دهخدا
- امثال :
اضیع من بیضةالبلد.
اضیع من تراب فی مهب الریح .
اضیع من دم سلاع . ( یادداشت مؤلف ).
اضیع من سراج فی شمس .
اضیع من غمد بلانصل . ( فرائد الادب المنجد ).
اضیع من لحم علی وضم .
اضیع من وصیة.
|| آنکه از دیگری ضیاع بیشتر داشته باشد: هو اضیع منک ؛ یعنی فزون تر از تو ضیاع دارد. ( از اقرب الموارد ).
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید