اضطجاع

لغت نامه دهخدا

اضطجاع. [ اِ طِ ] ( ع مص ) بر پهلو خفتن. ( از کنز و منتخب و صراح ) ( غیاث اللغات ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). پهلو بر زمین نهادن. ضَجْع. ضُجوع. اِضّجاع. اِلْطِجاع. انضجاع. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مصادر مذکور شود. || در سجود فراهم آمدن مصلی و چسبانیدن سینه خود را بر زمین. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

برپهلوخفتن، پهلوبرزمین نهادن
بر پهلو خفتن . از کنز و منتخب و صراح پهلو بر زمین نهادن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به پهلو دراز کشیدن را اضطجاع گویند. از آن به مناسبت در باب های طهارت، صلات و حج سخن رفته است.
واجب است میت مسلمان را در قبر به پهلوی راست و رو به قبله بخوابانند.
جنین در رحم زن کافر آبستن از مسلمان نیز در حکم مسلمان است و در صورت مرگ هر دو، زن را پشت به قبله بر پهلوی چپ دفن می کنند تا روی جنین به سمت قبله قرار گیرد.

نماز به صورت اضطجاع برای ناتوان
نمازگزار در صورت ناتوانی از ایستادن و نشستن، می تواند نماز را به حالت اضطجاع بخواند، لیکن در این که بین اضطجاع به راست یا چپ مخیّر است یا در صورت توانایی باید به راست بخوابد، اختلاف می باشد.

رکوع و سجود در حال اضطجاع
رکوع و سجود در حالت اضطجاع، با اشاره انجام می گیرد.

تکبیرة الاحرام در حال اضطجاع
...

پیشنهاد کاربران

بپرس