اضافی
/~ezAfi/
مترادف اضافی: زاید، زیادی، مازاد، یدکی
برابر پارسی: افزودنی، افزونه، دیگر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
مترادف ها
مد، اضافی، بسط، توسعه، کشش، تمدید، گسترش، تعمیم، توسیع، تلفن فرعی
اضافی، افزونی، اضافات
اضافی، سیل، طغیان، سرریز، طغیان اب
بسیار، اضافی، بزرگ، زائد، یدکی
فرعی، اضافی، افزوده
اضافی، دیگر، بیشتر، زائد، جلوتر، بعدی، مجدد
اضافی، متمم، مکمل، تکمیلی، پس اورده، هم اورده
اضافی، زیاده، بیش از اندازه عادی، فوق عددی
اضافی
اضافی، افزوده، زائد، کبیسه، اندر جاه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
افزوده
هرز
غیرضرور ، مازاد
بدرد نخور، ناکارامد، سر ریز، بیهوده، بیخودی
فزونی
زاید
افزونه، افزودنی، دیگر ( کزازی )