اضائه

لغت نامه دهخدا

اضائه. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) رجوع به اضاءة شود.

فرهنگ فارسی

روشن شدن . یا روشن کردن . یا انداختن کمیز را .

فرهنگ معین

(اِ ئِ ) [ ع . اضاعة ] نک اضائت .

فرهنگ عمید

۱. روشن شدن.
۲. روشن کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس