اضاءه
لغت نامه دهخدا
- امثال :
اَضِی ْٔ لی اَقْدَح ْ لک ؛ مثلی است که در موردمکافات افعال آرند و حقیقت معنی آن این است که : به من عنایت کن بیش از آنچه من به تو عنایت دارم ، زیرا اضأت فزونتر از قدح است. ( از اقرب الموارد ).
|| انداختن کمیز را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شاشیدن. بول خود انداختن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) آب در گودال فراهم آمده از سیل یا جز آن. || غدیر کوچک. || مسیل آب به غدیر. ( از معجم البلدان ). || مبطخه. رجوع به اضاء شود. || بیشه خلاف هندی. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اضاء شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید