اصیهب

لغت نامه دهخدا

اصیهب. [ اُ ص َ هَِ ] ( ع ص مصغر ) تصغیر اصهب ، بمعنی اشقر. ( از معجم البلدان ). رجوع به اصهب شود.

اصیهب. [ اُ ص َ هَِ ] ( اِخ ) آبی است نزدیک مروت در دیار بنی تمیم متعلق به بنی حمان ( تیره ای از بنی تمیم ) که پیامبر ( ص ) آب مزبور و چند آب دیگر را به حصین بن مشمت اقطاع فرمود هنگامی که اسلام آورد و در شمار وفدها نزد وی رفت. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران