اصیر

لغت نامه دهخدا

اصیر. [ اَ ] ( ع ص ) موهای نزدیک بهم درپیچیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || متقارب. ( اقرب الموارد ). || مژه پرمو و دراز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مژگان دراز و پرمو. ( ناظم الاطباء ). پرزها یا مژه های دراز و انبوه : لکل منامة هدب اصیر، و منامه قطیفه ای است که بر آن خوابند. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

موهای نزدیک بهم در پیچیده یا متقارب یا مژ پر مو و دراز . مژگان دراز و پر مو .

پیشنهاد کاربران

بپرس