اصولگرا

/~osulgarA/

برابر پارسی: بنیادگرا

فارسی به عربی

( اصولگرا (بنیادگرا ) ) الأصولی

پیشنهاد کاربران

اصول: یعنی اصل هر چیزی
اصولگرا : خواهان و طرف داری از موضوع یا چیزی که ریشه در اصل آن داشته باشد و تاریخ بلند مدت و منطق با مسائل دستورات الهی برابری کند
Fundamentalist : اصول گرا
بنیادگرایی یا فاندامنتالیسم ( به انگلیسی: Fundamentalism ) به طور جوهری به معنای محور قرار دادن مفاهیم حداکثری دین یا یک ایدئولوژی در تمام شئون اندیشه و سبک زندگی است. در مطالعه همسنجشی ادیان، منظور از بنیادگرایی چندین برداشت متفاوت از تفکّر و عمل دینی است، از طریق تفسیر تحت الّفظی متون دینی همانند انجیل یا قرآن و همین طور گاهی نهضت های ضدمدرنیست در ادیان گوناگون است.
...
[مشاهده متن کامل]

بسته به زمینه، برچسب �بنیادگرایی� می تواند یک توصیف تحقیرآمیز باشد نه یک خصلت خنثی، مشابه روش هایی که دیدگاه های سیاسی را �راست� یا �چپ� می نامند می تواند دلالت منفی داشته باشد.
بنیادگرایی یک پدیدهٔ تاریخی است، که صفت بارز آن مقاوت بر سر اصول در قلب فرهنگ است، حتی در جایی که ممکن است فرهنگ به ظاهر تحت تأثیر دین پیروان آن فرهنگ باشد. این اصطلاح همچنین می تواند به طور خاص به این باور شخص اطلاق شود که فهم او از متون دین، علیٰ رغم هر امر دیگر و مدّعیّات دانشمندان در مورد تناقضات احتمالی، بدون اشتباه و در طول تاریخ همواره درست بوده است. در اندیشهٔ بنیادگرایی این احتمال وجود دارد که فرد بخواهد اندیشهٔ خود را ( چه دینی و چه غیر دینی ) به دیگران تحمیل کند؛ امّا از متن و جوهر بنیادگرایی به خودی خود چنین تحمیلی بیرون نمی آید .
نکات کلّی
بنیادگرایی، آن گونه که امروزه به کار برده می شود، صرفاً یک اصطلاح تازه به وجود آمده است که تا حدّ زیادی به بافت های تاریخی و فرهنگی پروتستانیسم ( به عنوان مثال جدال بین بنیادگرایان و نوگرایان در کلیسای پرسبای ترین ) در سال های دههٔ ۱۹۲۰ ایالات متحدّه مرتبط می شود. از آن زمان به بعد این اصطلاح به کشورهای دیگر 'صادر' شده و در مورد ادیان مختلفی از جمله بودائیسم، یهودیت و اسلام به کار برده شده است. نباید بنیادگرایی را با نهضت احیاگران که قدمت خیلی بیش تری دارد و صرفاً خاصّ آمریکای قرن بیستم نیست، اشتباه بگیریم. این واژه برای بار نخست در جنبشی اعتراضی، علیه گرایش های �عصری سازی� در درون شاخهٔ پروتستانیسم ایالات متحدهٔ آمریکا در اواسط سدهٔ ۱۹ میلادی به کار رفت. واژهٔ بنیادگرایی به وسیلهٔ سلسله مقالاتی که در آغاز سدهٔ ۱۹ در آمریکا تحت عنوان �The Fundamentals of Truth� ( بنیادهای حقیقت ) نشر گردید، پدیدار شد و ضدّ یزدان شناسی نوین بود.
بسیاری از گروهایی که از آن ها به عنوان بنیادگرا یاد می شود غالباً به خاطر معانی ضمنی منفی ای که این اصطلاح دارد و همین طور به دلیل این که آن ها را با بعضی گروه های مخالف در یک دسته قرار می دهد، نمی خواهند این اصطلاح در مورد آن ها به کار برده شود
Unwavering attachment to a set of irreducible beliefs
Fundamentalism usually has a religious connotation that indicates unwavering attachment to a set of irreducible beliefs. However, fundamentalism has come to be applied to a tendency among certain groups – mainly, although not exclusively, in religion – that is characterized by a markedly strict literalism as it is applied to certain specific scriptures, dogmas, or ideologies, and a strong sense of the importance of maintaining ingroup and outgroup distinctions, leading to an emphasis on purity and the desire to return to a previous ideal from which advocates believe members have strayed. Rejection of diversity of opinion as applied to these established "fundamentals" and their accepted interpretation within the group often results from this tendency.
Depending upon the context, the label "fundamentalism" can be a pejorative rather than a neutral characterization, similar to the ways that calling political perspectives "right - wing" or "left - wing" can have negative connotations

اصولی بودن اعتقادات، باورها و تمسّک به آنها. در معنای دیگر که بیشتر بار ارزشی منفی دارد بنیاد گرایی مساوی با نهاد قشری گری و تمسّک به ظواهر می باشد. [5]
اصولگرایی که در عرف سیاسی کشور ما متداول شده است اصطلاح جدیدی است که قبلاً به این شکل سابقة کاربرد نداشته است. طبق این تعبیر اصولگرایان افرادی هستند که معتقد به یک سلسله آرمانها و عقاید مقدسی هستند که این عقاید ریشه در مذهب و دین آنها دارد و آنها حاضر نیستند بر سر این اصول معامله و یا از آنها عدول کنند. برای مثال مسالة دفاع از حقوق فلسطینیان و به رسمیت نشناختن اسرائیل در نظام جمهوری اسلامی ایران یک مسألة اصولی نظام بشمار می آید که مسئولان حاضر نیستند بر سر این مسأله با کسی معامله کنند
...
[مشاهده متن کامل]

Principlist, Fundamentalist
fundamentalist, conservative
Principlist

بپرس