اصناء

لغت نامه دهخدا

اصناء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ صنو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به صنو شود.

اصناء. [ اِ ] ( ع مص ) نشستن نزدیک دیگ بحرص که گوشت را کفانیده کباب سازد و بریانی کند بحدی که میرسد او را صِناء یعنی خاکستر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نشستن نزدیک دیگ از آز طعام بحدی که خاکستر دیگدان در وی نشیند.

پیشنهاد کاربران