دیکشنری
مترجم
بپرس
اصلمند
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اصلمند. [ اَ م َ ] ( ص مرکب ) اصیل. نجیب. با اصل و نسب.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک