چنگی طبیب بوالهوس بگرفته زالی را مَجَس
اصلع سری کش هر نفس موییست در پا ریخته.
خاقانی.
نقرس گرفته پای گران سیرش اصلع شده دماغ سبکسارش.
خاقانی.
وآن سَر و آن فرق کش شعشع شده وقت پیری ناخوش و اصلع شده.
مولوی.
|| سنان زدوده جلاداده شده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سنان مجلو. ( قطر المحیط ).