اصلانخان

لغت نامه دهخدا

اصلانخان. [ اَ ] ( اِخ ) ( امیر... ) امیر اصلانخان قرقلوی افشار. عمه زاده ٔنادرشاه افشار بود و در روزگاری که علیشاه یا عادلشاه پس از مرگ نادر در مشهد سلطنت میکرد امیر اصلانخان سردار کل آذربایجان بود و بدلاوری و تهور شهرت فراوان داشت و سی هزار لشکر جنگ آزموده در رکاب وی بودند و در نهایت استقلال و قدرت در تبریز فرمانروایی میکرد وهنگامی که ابراهیم خان برادر کوچک عادلشاه از بیم برادر به امیر اصلانخان پناهنده شد وی با عادلشاه به ستیز برخاست و گروهی را بیاری ابراهیم خان گسیل کرد و سرانجام به اتفاق یکدیگر پس از نبردی خونین عادلشاه را که به تهران گریخته بود دستگیر کردند و دیدگان او را از حدقه بیرون آوردند. ابراهیم خان پس از پیروز شدن بر برادرش علیشاه که متجاوز از یازده ماه ( از 27 جمادی الثانیه 1160 تا تقریباً اوایل جمادی الثانیه 1161 هَ. ق. ) سلطنت کرد، بر امیر اصلانخان نیز غلبه یافت و در 1161 بسلطنت رسید. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه صص 26 - 29 و 294، 295، 297، 344، 345 شود.

پیشنهاد کاربران