اصلاحات انگلستان ( انگلیسی: English Reformation ) سلسله اقداماتی که در قرن ۱۶ میلادی معروف به دوره تودور در انگلستان اتفاق می افتد و منجر به جدایی کلیسای انگلستان از حوزه اختیار پاپ و کلیسای کاتولیک می شود. این اقدامات متصل به زنجیره ای از تحولات در اروپاست که با نام اصلاحات پروتستانی شناخته می شود. جنبشی دینی و در حین حال سیاسی که تأثیر بسزایی بر مسیحیت در غرب و مرکز اروپا داشت.
... [مشاهده متن کامل]
از نظر ایدئولوژیک، این مفهوم انسان گرایی رنسانس بود که زمینه ساز اصلاحات شد، اعتقادی که به کتاب مقدس به عنوان تنها منبع ایمان مسیحیان می نگریست و در حین حال منتقد اعمال مذهبی بود که بر اساس جهل و خرافه ساخته و پرداخته شده اند. نقطه ی عطف حوادث زمانی بود که اعتقادات مارتین لوتر سه سال بعد از اعلامیه ی معروف او در سال ۱۵۲۰ در انگلیس شناخته شد و مورد بحث قرار گرفت البته که در آن زمان پروتستان ها هنوز در اقلیت بودند و به عنوان بدعت گذار شناخته می شدند. در ادامه اما مفهومی که به عنوان اصلاحات انگلستانی شناخته می شود بیشتر بر پایه اختلافات سیاسی بوجود آمد تا مناقشه ای دینی.
در سال ۱۵۲۷، هنری هشتم از پاپ درخواست لغو ازدواج خود را کرد، اما پاپ کلمنت هفتم نپذیرفت. در پاسخ، پارلمان اصلاحات ( ۱۵۳۲–۱۵۳۴ ) قوانینی را تصویب کرد که اقتدار پاپ را در انگلستان محدود و هنری را به عنوان رئیس کلیسای انگلستان اعلام کرد؛ در نتیجه ی این قانون، اکنون صاحب نظر نهایی در اختلافات دینی پادشاه بود. البته هنری خود در زمینه ی مسائل مذهبی، محافظه کار بود، اما برای حمایت و اجرای برنامه های مذهبی خود لاجرم به پروتستان ها توجه زیادی نمود.
الهیات و عبادت کلیسای انگلستان در طول سلطنت پسر هنری یعنی ادوارد ششم ( ۱۵۴۷–۱۵۵۳ ) عمدتاً مطابق با خطوطی که اسقف اعظم توماس کرنمر تعیین کرده بود به طور قابل توجهی پروتستانی شد. در زمان ماری یکم ( ۱۵۵۳–۱۵۵۸ ) ، آیین کاتولیک رومی احیا شد و انگلستان برای مدت کوتاهی دوباره تحت استیلای پاپ قرار گرفت. الیزابت یکم در توافق مذهبی الیزابت دین پروتستان را به شیوه ای معتدل تر دوباره معرفی کرد. با این وجود، اختلافات بر سر ساختار، الهیات و عبادت کلیسای انگلستان برای نسل ها ادامه یافت.
به طور کلی تصور می شود که اصلاحات انگلیس در طول سلطنت الیزابت یکم ( ۱۵۵۸–۱۶۰۳ ) به پایان رسیده است، اما محققان همچنین از «اصلاحات طولانی» صحبت می کنند که تا قرن های ۱۷ و ۱۸ به درازا کشیده شده است. این دوره زمانی شامل اختلافات خشونت آمیز بر سر مذهب است که در جنگ های داخلی انگلستان ( ۱۶۴۲–۱۶۵۱ ) و اعدام چارلز یکم آشکار شد. پس از بازگردانی پادشاهی به چارلز دوم، کلیسای انگلستان به عنوان کلیسای مشروع و قانونی وجود داشت، اما تعدادی از کلیساهای ناسازگار نیز وجود داشتند که اعضای آن از ناتوانی های مدنی مختلفی رنج می بردند تا اینکه سال ها بعد این کلیساها حذف شدند. در مورد تعداد معتقدان به کاتولیک می توان گفت اقلیت قابل توجه اما رو به کاهشی از مردم از اواخر قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۱۹، معتقد به مسیحیت کاتولیک در انگلستان باقی ماندند، البته ساختار کالیسای آنها تا قانون فراغت دینی سال ۱۸۲۹ غیرقانونی شناخته می شد.
... [مشاهده متن کامل]
از نظر ایدئولوژیک، این مفهوم انسان گرایی رنسانس بود که زمینه ساز اصلاحات شد، اعتقادی که به کتاب مقدس به عنوان تنها منبع ایمان مسیحیان می نگریست و در حین حال منتقد اعمال مذهبی بود که بر اساس جهل و خرافه ساخته و پرداخته شده اند. نقطه ی عطف حوادث زمانی بود که اعتقادات مارتین لوتر سه سال بعد از اعلامیه ی معروف او در سال ۱۵۲۰ در انگلیس شناخته شد و مورد بحث قرار گرفت البته که در آن زمان پروتستان ها هنوز در اقلیت بودند و به عنوان بدعت گذار شناخته می شدند. در ادامه اما مفهومی که به عنوان اصلاحات انگلستانی شناخته می شود بیشتر بر پایه اختلافات سیاسی بوجود آمد تا مناقشه ای دینی.
در سال ۱۵۲۷، هنری هشتم از پاپ درخواست لغو ازدواج خود را کرد، اما پاپ کلمنت هفتم نپذیرفت. در پاسخ، پارلمان اصلاحات ( ۱۵۳۲–۱۵۳۴ ) قوانینی را تصویب کرد که اقتدار پاپ را در انگلستان محدود و هنری را به عنوان رئیس کلیسای انگلستان اعلام کرد؛ در نتیجه ی این قانون، اکنون صاحب نظر نهایی در اختلافات دینی پادشاه بود. البته هنری خود در زمینه ی مسائل مذهبی، محافظه کار بود، اما برای حمایت و اجرای برنامه های مذهبی خود لاجرم به پروتستان ها توجه زیادی نمود.
الهیات و عبادت کلیسای انگلستان در طول سلطنت پسر هنری یعنی ادوارد ششم ( ۱۵۴۷–۱۵۵۳ ) عمدتاً مطابق با خطوطی که اسقف اعظم توماس کرنمر تعیین کرده بود به طور قابل توجهی پروتستانی شد. در زمان ماری یکم ( ۱۵۵۳–۱۵۵۸ ) ، آیین کاتولیک رومی احیا شد و انگلستان برای مدت کوتاهی دوباره تحت استیلای پاپ قرار گرفت. الیزابت یکم در توافق مذهبی الیزابت دین پروتستان را به شیوه ای معتدل تر دوباره معرفی کرد. با این وجود، اختلافات بر سر ساختار، الهیات و عبادت کلیسای انگلستان برای نسل ها ادامه یافت.
به طور کلی تصور می شود که اصلاحات انگلیس در طول سلطنت الیزابت یکم ( ۱۵۵۸–۱۶۰۳ ) به پایان رسیده است، اما محققان همچنین از «اصلاحات طولانی» صحبت می کنند که تا قرن های ۱۷ و ۱۸ به درازا کشیده شده است. این دوره زمانی شامل اختلافات خشونت آمیز بر سر مذهب است که در جنگ های داخلی انگلستان ( ۱۶۴۲–۱۶۵۱ ) و اعدام چارلز یکم آشکار شد. پس از بازگردانی پادشاهی به چارلز دوم، کلیسای انگلستان به عنوان کلیسای مشروع و قانونی وجود داشت، اما تعدادی از کلیساهای ناسازگار نیز وجود داشتند که اعضای آن از ناتوانی های مدنی مختلفی رنج می بردند تا اینکه سال ها بعد این کلیساها حذف شدند. در مورد تعداد معتقدان به کاتولیک می توان گفت اقلیت قابل توجه اما رو به کاهشی از مردم از اواخر قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۱۹، معتقد به مسیحیت کاتولیک در انگلستان باقی ماندند، البته ساختار کالیسای آنها تا قانون فراغت دینی سال ۱۸۲۹ غیرقانونی شناخته می شد.