اصلاح نمودن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
اصلاح کردن، تفتیش کردن، تجدید نظر کردن، دوباره چاپ کردن، اصلاح نمودن، حک و اصلاح کردن
پیشنهاد کاربران
مرتب کردن، به نظم در آوردن، درست کردن، موارد غلط را درست کردن، غلط گیری کردن، تجیدید نظر کردن و به روز رسانی.