[ویکی فقه] اصل حکمی به اصل مبیِّنِ حکم ظاهری ، پس از شک در حکم واقعی اطلاق می شود. اصل حکمی اصل جاری در حکم قضیّه، مقابل اصل موضوعی و اصطلاحی اصولی است که در بخش اصول عملی از آن سخن رفته است.
۱. به اصولی که در حکم قضیّه جاری شده و حکم شرعی را اثبات و یا نفی می کنند اصل حکمی گویند، در مقابل اصولی که موضوع حکمی را اثبات و یا نفی می کنند. ۲. اصل حکمی، از اقسام اصول عملی و مقابل اصل موضوعی می باشد و آن، اصلی است که پس از شک در حکم واقعی، برای رفع سرگردانی مکلف و بیان حکم ظاهری به کار می رود؛ برای مثال، نمی دانیم در اسلام ، «استعمال دخانیات» حلال است یا حرام ، و چون در این مورد، اصل موضوعی وجود ندارد، نوبت به اصل حکمی، یعنی اصالت حلیت، می رسد.
نکته
اصل موضوعی بر اصل حکمی مقدم است، زیرا شک در حکم، مسبب از شک در موضوع می باشد؛ بنابراین، هرگاه اصل موضوعی جاری گردید و موضوع روشن شد، دیگر نوبت به اصل حکمی نمی رسد؛ همان گونه که در اصل سببی و مسببی نیز حکم چنین است.
موارد به کارگیری عنوان اصل حکمی
اصولی که در احکام جاری می شوند، بسیارند مانند اصل طهارت، اصل اباحه و حلیّت، اصل برائت و استصحاب ( اصل). برای مثال، اگر در طهارت آبی که به حدّ کر نرسیده و حالت سابقۀ آن نیز معلوم نیست شک کنیم، اصل طهارت که اصل حکمی است جاری و طهارت آب ثابت می شود، ولی اگر حالت سابقۀ آن نجاست بوده، استصحاب نجاست جاری و نجاست آب مشکوک ثابت می گردد. یا اگر در حلیّت آب میوه شک شود، با جریان اصل اباحه، حلیّت آن ثابت می شود.
تعارض اصل حکمی و موضوعی
...
۱. به اصولی که در حکم قضیّه جاری شده و حکم شرعی را اثبات و یا نفی می کنند اصل حکمی گویند، در مقابل اصولی که موضوع حکمی را اثبات و یا نفی می کنند. ۲. اصل حکمی، از اقسام اصول عملی و مقابل اصل موضوعی می باشد و آن، اصلی است که پس از شک در حکم واقعی، برای رفع سرگردانی مکلف و بیان حکم ظاهری به کار می رود؛ برای مثال، نمی دانیم در اسلام ، «استعمال دخانیات» حلال است یا حرام ، و چون در این مورد، اصل موضوعی وجود ندارد، نوبت به اصل حکمی، یعنی اصالت حلیت، می رسد.
نکته
اصل موضوعی بر اصل حکمی مقدم است، زیرا شک در حکم، مسبب از شک در موضوع می باشد؛ بنابراین، هرگاه اصل موضوعی جاری گردید و موضوع روشن شد، دیگر نوبت به اصل حکمی نمی رسد؛ همان گونه که در اصل سببی و مسببی نیز حکم چنین است.
موارد به کارگیری عنوان اصل حکمی
اصولی که در احکام جاری می شوند، بسیارند مانند اصل طهارت، اصل اباحه و حلیّت، اصل برائت و استصحاب ( اصل). برای مثال، اگر در طهارت آبی که به حدّ کر نرسیده و حالت سابقۀ آن نیز معلوم نیست شک کنیم، اصل طهارت که اصل حکمی است جاری و طهارت آب ثابت می شود، ولی اگر حالت سابقۀ آن نجاست بوده، استصحاب نجاست جاری و نجاست آب مشکوک ثابت می گردد. یا اگر در حلیّت آب میوه شک شود، با جریان اصل اباحه، حلیّت آن ثابت می شود.
تعارض اصل حکمی و موضوعی
...
wikifeqh: اصل_حکمی