اصفعند. [ اِ ف َ ع َ ] ( معرب ، اِ ) می. ( منتهی الارب ). خمر. اصفعید. اسفنط. اصفنط. اصفد. اصفعد. ( از نشوءاللغة ). و رجوع به کلمه های مزبور شود.