اصفعد

لغت نامه دهخدا

اصفعد. [ اِ ف َ] ( معرب ، اِ ) می خوشبو. اصفد. اسفنط. اصفنط. اصفعید. اصفند. رجوع به کلمه های مزبور، و نشوءاللغة شود.

پیشنهاد کاربران