اصفرار

لغت نامه دهخدا

اصفرار. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) زرد شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 14 ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اصفیرار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): آثار اصفرار برصفحات رخسار او ظاهر شده بود. ( سندبادنامه ص 189 ).

فرهنگ فارسی

زرد شدن
۱ - ( مصدر ) زرد شدن . ۲ - ( اسم ) زردی .

فرهنگ معین

(اِ فِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) زرد شدن . ۲ - (اِمص . ) زردی .

فرهنگ عمید

زرد شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس