اصعنفار

لغت نامه دهخدا

اصعنفار. [ اِ ع ِ ] ( ع مص ) رمیدن خران از ترس و پراکنده شدن. || پیچ خوردن گردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مصعنفر، صفت از اصعنفار؛ ماضی و نافذ از انسان و حیوان. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اصعفرار شود.

پیشنهاد کاربران