اصعرار
لغت نامه دهخدا
اصعرار. [ اِ ع ِرْ را ] ( ع مص ) گرد گردیدن از درد و ترنجیدن. و ضربه فاصعرر؛ ای استدار من الوجع مکانه و تقبض. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اصعنرار. و رجوع به اصعنرار شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید