اصعار. [ اِ ] ( ع مص ) کژ کردن رخسار از کبر و نخوت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اصعار خدّ؛کج کردن یا برگرداندن آنرا از نگریستن بمردم برای خوار شمردن آنان از کبر. و چه بسا که این امر خلقةً باشد. ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). تصعیر. مصاعره. ( قطر المحیط ). و رجوع به تصعیر و مصاعره شود.
فرهنگ فارسی
کژ کردن . رخسار از کبر و نخوت اصعار خد کج کردن یا برگرداندن آنرا از نگریستن بمردم برای خوار شمردن آنان از کبر و چه بسا که این امر خلقه باشد .