اصطهار. [ اِ طِ ] ( ع مص ) پیه و مغز استخوان و مانندآن خوردن. || گداختن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || اصطهار حرباء؛ درخشیدن پشت آن از گرمی خورشید. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).