اصطرلاب ریز

لغت نامه دهخدا

اصطرلاب ریز. [ اُ طُ ] ( نف مرکب ) ریزنده اصطرلاب. سازنده اصطرلاب. اصطرلاب ساز. آنکه اصطرلاب سازد:
آن منجم چون نباشد چشم تیز
شرط باشد مرد اصطرلاب ریز.
مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ فارسی

ریزند. اصطرلاب . سازنده اصطرلاب اصطرلاب ساز . آنکه اصطرلاب سازد .

پیشنهاد کاربران

بپرس