( آخیه خانه ) آخیه خانه. [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) طویله. اصطبل. پاگاه. آخُر.
گویا اصطبل یا استبل از رشتن هستن است ایستادن اسب استوار و . . گرفته شده
در زبان اورامی ( اورامان تخت ) گۆڕ بهش گویند.
چون واژه خارجی بودهایرانیا با ص و ط عربی نوشتن! خیلی مسخرس. . . درستش اینه: استبل
برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
بیابید از اصطبل به مصطبه برسیم و آن را معنی کنیم
با شنیدن مَصطَبِه یاد اصطبل کنید یک اصطبل تصور کنید در یک طرف آن، دکانی بر در میخانه است که بر آن می نشینند و زهرماری میخورند یا همان، میکده و میخانه که در واقع این مصطبه ها کلبه مست هاست اما در طرف دیگر اصطبل مکان مخصوص که اندکی ازسطح زمین بلندتر است ساخته اند و افرادی بر آن چون سکو و تخت می نشینند و معمولا افراد غریبند تا رفع خستگی کنند، آبی بنوشند و غذایی بخورند خب گدایان هم از این موقعیت استفاده می کنند و هر از گاهی هم مردم در آنجا جمع می شوند تا غریبه ها را ببینند، بنشینند و اوقات فراغت سپری کنند.
... [مشاهده متن کامل] Granary : انبار غله ( برای انسان )
Stable : اصطبل - طویله ( برای اسب )
Barn : ساختمانی در مزرعه که برای نگهداری غلات و یونجه و برای نگهداری حیوانات مزرعه یا تجهیزات مورد استفاده قرار می گیرد.
... [مشاهده متن کامل]
◀️ You need to be taken out to the barn . Tied down and hooked to the milker . Have them tit5 and cl1t milked as your h0le5 are used . . . . . . .
استبل برگرفته از واژه stable انگلیسی است و نوشتن آن با ص و ط تازی خود لغزشی بیش از پیش است پس نه به کار بردن استبل، نه اصطبل و نه طویله شایسته است می توان از واژه پارسی �آخور � بهره برد
همانگه فرستادگان را براه
... [مشاهده متن کامل]
از ایوان فرستاد نزد سپاه
که تا اسب گردان به آخور برند
از افکندیها همه بشمرند
اصطبل کلمه جعلیست تا ریشه ان پنهان بماند
استبل درسته
اصابل = ج اصطبل
خرگاه
سخنی باریک و پاکیزه ( نکته ) درباره ی واژه ی �خرگاه� و نیاز به بازنگری بنیادینِ واژه نامه ی دهخدا
در واژه نامه درباره ی �خرگاه� از آن میان آمده است:
�. . . مؤلف لغت نامه آنرا از �خر� بمعنی �بزرگ � و �گاه � بمعنی �جای � و �تخت � دانسته اند. � از دید من، چنین سخنی نارساست. زنده یاد علی اکبر دهخدا بیگمان کار سترگی به انجام رسانده است؛ ولی به هیچ رو به این آرش نیست که کار و سخنی که وی درباره ی این یا آن واژه بر زبان رانده و نوشته، همواره درست باشد. خود اینجانب، نارسایی های ریز و درشتی در واژه نامه ی دهخدا یافته ام که به شوند نداشتن وختی بسنده بگونه ای کانونمند به آن ها نپرداخته ام؛ افزون بر آنکه بررسی و بازنگری واژه نامه ای چنان گنجا نیازمند کار گروهی از ویژه کاران رشته ی واژه شناسی و رشته های پیوسته به آن است و بگمان من، واژه نامه ی دهخدا نیازمند چنین بازنگری است؛ نه تنها برای بهبود بخشیدن نارسایی ها که نیز بروز شدن آن با زبان پارسی این دوره و برگیری برخی واژه های پدید آمده از آن هنگام تاکنون.
... [مشاهده متن کامل]
از این که بگذریم، خرگاه به آرش �چادر� و �خیمه� و �سراپرده� آمده که از دید من، دچار نارسایی است. �خرگاه�، نه �چادر� و �خیمه� که بخشی ناگسستنی از آن در دوران های کهن تر است؛ به همین شوند، می گوییم و می نویسیم: �خیمه و خرگاه�. اگر این دو یکی بود، نیازی به کاربرد هر دو با هم نبود. خود اینجانب، سال هاست که آن را در نوشته هایم بکار برده ومی برم. در دوره های کهن که تا سده های میانی و حتا پس از آن را دربرمی گیرد از روستاها گرفته تا اردوگاه های نظامی، خرگاه به آرش جایگاه ستوران، بخشی از ساختمان، خانه و در چارچوبی دربرگیرنده تر، بخشی از اقتصاد نامور به �طبیعی� بوده است. در دوره ای که سامانه ی سرمایه داری گسترش یافته دیگر چنین مانشی کاربرد ندارد. این فشرده ای هنوز نارسا درباره ی این جستار است که می توان بیش تر نیز درباره ی آن سخن گفت که جای آن در اینجا نیست.
اسطبل/اصطبل:
اصل این کلمه لاتینی است و املای آن به دو صورت اسطبل و اصطبل در متون فارسی و عربی به کار رفته و هر دو صحیح است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۲۵. )
corral
حصار
طویله ( بی طاق )
اصطبل ( بی طاق )
اصطبل: [اصطلاح دامپروری] جایگاه نگهداری وپرورش گاو، گاومیش، تک سم ها وشتر ، اصطبل نامیده می شود.
آخور، ستورخانه، ستورگاه، طویله
ستورگاه٬طویله
طویله
در گویش مردم شهرستان زرند اِشا می باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)