اصطبار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) شکیب کردن صبر کردن شکیبایی کردن شکیبایی نمودن . ۲ - ( اسم ) شکیبایی صبر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ٳصْطِبار: به صبری گویند که ممکن است ابدی باشد و انسان باید برای رفع آن خود را به تکاپو و رنج و تلاطم نیندازد. مانند کسی که فرزند معلول دارد، چون معلولیّت قابل درمان نیست باید ٳصْطِبار کند. فَاعْبُدْهُ
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ: یعنی ای انسان مبادا مشکلاتی که با صبرکردن حل نمی شود تو را ناامید کرده و از عبادت من باز دارد.